یک خانواده آمریکایی دعوت میشوند تا آخر هفته را در خانه روستایی یک خانواده جذاب بریتانیایی بگذرانند که قبلا در تعطیلات با آنها دوست شده بودند. اما به زودی و با وقوع حوادثی مرموز، این آخر هفته به ظاهر رویایی به یک کابوس وحشتناک تبدیل شده و…
پس از یک تراژدی غیرمنتظره خانوادگی، زمانی که دختر نوجوان و سرکش خانواده دیتز به طور تصادفی دریچه اسرارآمیزی را به زندگی پس از مرگ باز میکند، همه چیز زیر و رو شده و زندگی آنها کاملا تغییر میکند. وقتی کسی نام بیتل جوس را سه بار به زبان میآورد، این شیطان بدجنس بازمیگردد و…
سه دوست تصمیم میگیرند آخر هفته را برای شکار در کلبهای در اعماق جنگل سپری کنند، اما زمانی که دستهای از گرگهای گرسنه به آنها حمله میکنند، باید برای نجات جان خود مبارزه کنند و…
خانوادهای که در خانهای در ایندیانا زندگی میکنند، اتفاقات شیطانی و عجیبی را کشف میکنند که آنها و جامعه را متقاعد میکند که خانه دروازهای به جهنم است.
بازدید یک مرد جوان از روستای زادگاهش، یک راز خانوادگی و روحی انتقام جو را فاش می کند، مونجیا که می خواهد ازدواج کند. حالا مرد جوان باید برای محافظت از خود و عشقش از چنگال مونجیا بجنگد.
در دنیایی که زامبیها با انسانها همزیستی دارند، سه تنبل بیکار پس از کسب درآمد آسان، باید با گروهی از خلافکاران کوچک و یک شرکت بزرگ شرور مبارزه کنند تا مادربزرگ ربوده شده خود را نجات دهند، اما…
گروهی از همکاران در جزیره ای مرموز فرود می آیند که نمی توانند از آن فرار کنند. زمانی که با مجموعه ای از موجودات تشنه به خون و دایناسورها روبرو می شوند تا آنها را بیرون بیاورند، متوجه می شوند که تنها نیستند. آیا آنها از جزیره جان سالم به در خواهند برد؟
یک شمن به "میلا" دستور میدهد تا یک دستبند عرفانی را به دهکده رقصان ، یک مکان دورافتاده در شرقی ترین نقطه جزیره بازگرداند. "میلا" به همراه پسر عمویش ، یودا ، و دوستانش جیتو و آریا، به جزیره میآیند و متوجه میشوند که بزرگ دهکده فوت کرده است و نگهبان جدید ، مباه بویوت، حضور ندارد و...
بیست و یکمین سالگرد تولد الکس است، اما او در یک شیفت دیرهنگام در بازی تفریحی گیر کرده است، بنابراین دوستانش تصمیم می گیرند او را غافلگیر کنند، اما یک قاتل نقابدار که لباس میکی موس را پوشیده است، تصمیم می گیرد یک بازی خودش را با آنها انجام دهد که باید زنده بماند.
در حالی که یک آتشسوزی در حال گسترش است، اسکار مندوزا که رازی را پنهان کرده، از این حواس پرتی استفاده کرده و به سمت شمال شرقی نوادا سفر میکند تا طبیعتگرد گمشده، گری هینج، را پیدا کند...