پاریس، دهه هشتاد. سه دانشجو تصمیم می گیرند فارغ التحصیلی خود را با بازدید از دخمه های پاریس جشن بگیرند. زمانی که آنها پناهگاه افسانه ای 717 را کشف کردند. آنها نمی دانند که این تنها چیزی نیست که سربازان نازی پشت سر گذاشته اند ...
فیلم، سفر یک جوجه تیغی جوان را دنبال می کند که می خواهد جنگل و ساکنان آن را با بازپس گیری یک سنگ آبی جادویی از پادشاه خرس، از خشکسالی وحشتناک نجات دهد.
پاریس، تابستان 1942. ایرنه یهودی و فرانسوی است. او 19 ساله است و زندگی پر از اشتیاق دارد - دوستی هایش، عشق جدیدش، میل او به بازیگری - هیچ چیز نشان نمی دهد که زمان ایرنه در حال اتمام است.
فلیکس 12 ساله با استفاده از غیبت مادرش که برای استراحت با یک کشتی کروز رفته، به دنبال یافتن پدرش می رود؛ ماهیگیری که دو سال قبل در دریا ناپدید شده.
هلن و متیو سال هاست که در کنار هم خوشبخت بودند. پیوند بین آنها عمیق است. هلن در مواجهه با یک تصمیم به تنهایی به نروژ سفر می کند تا به دنبال صلح باشد و با وبلاگ نویسی که در اینترنت پیدا کرده است ملاقات کند.
سال 1863، کاروانی در غرب آمریکا؛ مارتا جین باید یاد بگیرد که چگونه از اسب ها مراقبت کند تا واگن خانواده را براند. با این تفاوت که در نهایت، شلوار می پوشد و موهایش را کوتاه می کند. رسوایی که شخصیت تند آن برمی انگیزد، در دنیایی غول پیکر و وحشی که در آن همه چیز امکان پذیر است، با تمام خطرات روبرو می شود.
زهره که متقاعد شده است که طلاق، او را از دختر کوچکش جدا خواهد کرد، علیرغم رفتار خشونت آمیز شوهرش نمی تواند خود را مجبور به ترک او کند و ضربات او را در سکوت متحمل می شود. اما همه چیز با ملاقات او با چانگ سو تغییر می کند.
