ایرنا یک پرستار 19 ساله است که در طول جنگ جهانی دوم در خانه یک افسر نازی در لهستان مشغول به کار میباشد. در این میان زمانی که ایرنا متوجه میشود محله یهودینشین در شرف نابودی قرار دارد، جان خود را به خطر میاندازد تا دهها یهودی را در زیرزمین خانه سرگرد پنهان کند اما…
در سال 1915، مردی پس از، از دست دادن خانواده خود در یک کشتار جمعی ارمنیان در امپراطوری عثمانی جان سالم به در می برد. در یک شب او پی به احتمال زنده بودن دختر های دوقلوی خود پی می برد و به تلاش برای پیدا کردن آنها می پردازد...
جولیتا وویچیکا، روزنامهنگار جوان، مرگ مرموز یک سلبریتی تلویزیونی را بررسی میکند که معتقد است یک جنایت برنامهریزیشده بود، نه یک تصادف. هر قدم نزدیکتر به حقیقت زندگی او را به خطر می اندازد.
هنگامی که Take-it ها ذخیره ایستر اگ های امسال را می دزدند، یک گروه دور از انتظار از شخصیت ها دور هم جمع می شوند و شجاعانه به دنبال پس گرفتن آنچه حقشان است می روند. این شخصیتها که به خوبی پرداخت شده اند، در طول سفر خود پیوندهای عمیقی از دوستی ایجاد میکنند و کشف میکنند که چگونه با ترسهای خود روبرو شوند. آنها یاد می گیرند که چگونه با قلدری و قلدرها کنار بیایند و متوجه می شوند که شجاعت، گاهی اوقات می تواند هر چیزی را برطرف کند.
در سال 1983، لهستان کمونیست با پرونده دانش آموز دبیرستانی گرژگورز پرزمیک که توسط پلیس تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفت، لرزید. تنها شاهد ضرب و شتم، دشمن شماره یک دولت می شود.
در زندگی والدک که عمدتاً پر از بازی های رایانه ای است، یک زلزله واقعی رخ می دهد. در زمان غیبت او، مادر تحت مراقبت عمه ای دیوانه و غیرقابل پیش بینی قرار می گیرد که تا الآن، نظم و انضباط برای او بیگانه بوده و وظایف جدیدی را تحمیل می کند. اگرچه یکی از اقوام خارقالعاده والدک، یک اردوی زنده ماندن واقعی به او میدهد، اما پسر ارزشمندترین درس زندگی را نیز از او دریافت میکند.
