یک باستان شناس متوجه شد که بافت آثار کشف شده در حین حفاری یک یخچال بسیار شبیه یک آویز یشم است که در یکی از رویاهای او دیده شده است. او و تیمش سپس سفری به اعماق یخچال را آغاز می کنند.
انسان ها از دروازه های ستاره ای عبور می کنند. یک سفینه فضایی در پرتگاه ستاره ای به دام می افتد. فقط 4 نفر از 15 مسافر می توانند از غلاف خواب زمستانی استفاده کنند. در وحشت، شخصی یک هیولای بیگانه را آزاد می کند تا دیگران را برای زنده ماندن بکشد.
«چو» (لونگ)، سرآشپز ماهر بازنشسته، هم راه با سه دختر دم بختش، «جیاجن، (یانگ)، معلم شیمی که مسیحی شده، «جیا چی ین» (وو)، کارمند ارشد خطوط هوایی و «جیا نیگ» (وانگ) دانشجویی که در همبرگر فروشی کار می کند، در خانه ای بزرگ در تایپه زندگی می کند. زندگی در این خانه حول محور ناهار پروپیمانی که پدر یکشنبه ها تدارک می بیند و زندگی عاطفی تک تک افراد خانواده می چرخد...
رویای آسمانی تابوتی را به جزیره زانتیان می کشاند. فرقه ها، از جمله یتیم Void Kong Kong، به دنبال سلاح امپراتور در Baihuchang هستند. آنها در جزیره با جانوران عجیب و غریب روبرو می شوند و یک توطئه باستانی را در غارها کشف می کنند.
بریار و برامبل مادر خود را در سنین پایین به دلیل شرایط مرموز از دست می دهند. سالها بعد، وقتی یک خرس ماده مسنتر روی صحنه ظاهر میشود، برادران خرس مصمم هستند تا یک بار برای همیشه حقیقت را دریابند.
فیلم بر روی پلیس حافظ صلح چین تمرکز دارد و در مورد پلیس حافظ صلح چین یک جوخه شورش در یک ماموریت برون مرزی می گوید. چگونه اعضای تیم پیشگیری از شورش حافظ صلح به چالش های جدید و جدی پاسخ خواهند داد.
این فیلم داستان کارآگاه باهوش Huang Mingjin و مغز متفکر جنایتکار Wei Yunzhou را روایت می کند. حول محور اسرار اصلی یک شهر مرموز و شوم می چرخد و درگیری های متعدد و مبارزات مرگ و زندگی را آشکار می کند. افسران پلیس متعدد یکی پس از دیگری جلو می آیند، در حالی که مجرمان بی شماری به شهر کشیده می شوند. برخی جان خود را به خطر می اندازند ...
شمشیر زن جوان در دهه 1930 در چین به خانه باز می گردد تا یک پرونده قتل پنج ساله را حل کند این فیلم سومین قسمت از سه گانه گنگستری است که قسمت آن با نام *بگذار گلوله ها پرواز کنند* و قسمت دوم آن با نام * با گلوله ها رفته* منتشر شده است.
