یک کشف تصادفی در نزدیکی ملک یک پزشک ، خاطرات دردناکی را هشت سال پس از قتل وحشتناک همسرش برانگیخته است ، و اکنون ، همه چیز به نوبه خود غیر منتظره خواهد بود. آیا این پزشک خوب بیشتر از آنچه وانمود می کند، می داند؟
زن جوانی که برای یک رقص تشریفاتی آموزش دیده است، به طور غیر منتظره ناپدید می شود. غریبه ای با گذشته پنهانی وارد شهر می شود و به خواهر کوچکتر زن پیشنهاد می دهد که رقص را آموزش دهد…
سارا میشل گلار در فیلم نخست این مجموعه نقش یک مدد کار آمریکایی به اسم کارن دیویس را بازی می کرد که در توکیوی ژاپن مجبور می شد با یک نیروی شیطانی مرگبار دست و پنجه نرم کند. در کینه 2 کارن در این اندیشه است که با خراب کردن آن خانه ی شیطانی موفق در دفع خطر آن مادر و فرزند ترسناک می شود. اما به زودی کاشف به عمل می آید که مادر و دختر مذکور همچنان در صحنه حضور دارند. آنها به بیمارستانی می روند که کارن در آنجا تحت کنترل است و سپس اقدام به کشتن وی می کنند. از اینجا به بعد شاهد ورود دو کارکتر جدید هستیم که سعی دارند معمای قتل کارن را حل کنند..
در حالی که پادشاهی مایاها رو به زوال است، مرد جوانی در سفری خطرناک به دنیایی که ترس و ظلم بر آن حکومت می کند برده می شود.
ویجی توسط یک افسر پلیس استخدام می شود تا خود را به عنوان دان شبیه خود، رهبر یک باند بین المللی قاچاقچی، نشان دهد. وقتی افسر کشته میشود و ویجی به حال خودش رها میشود، همه چیز خراب میشود.
یک پلیس مخفی و یک خال در پلیس هنگام نفوذ به یک باند ایرلندی در بوستون جنوبی تلاش می کنند یکدیگر را شناسایی کنند.
در یک جامعه دیستوپیایی بریتانیایی آینده، یک مبارز آزادی در سایه که تنها با نام مستعار V" شناخته می شود، نقشه ای برای سرنگونی دولت ظالم - با کمک یک زن جوان - می کشد."
دختری آمریکایی بهنام «ساندرا پولنسکی»، دانشجوی رشته خبرنگاری به لندن آمده و در پی مصاحبهای با یکی از کارگردانان معروف لندن است. او یک شب در یکی از نمایشهای شعبده بازی «سید واترمن» آمریکایی شرکت میکند و روح «جو استرامبل»، خبرنگار معروفی که بهتازگی مرده را میبیند و از راز یک قتل زنجیرهای مطلع میشود. ساندرا و سید، در جستجوی کشف حقیقت با «پیتر لایمن» مظنون آشنا میشوند و ...
جک اسپارو برای بازیابی قلب دیوی جونز برای جلوگیری از بردگی روح او در خدمت جونز تلاش می کند، زیرا دوستان و دشمنان دیگر نیز به دنبال قلب برای دستور کار خود هستند.
گروهی از خلافکاران برای تمیز کردن هتل بلک ول فرستاده می شوند. آنها نمیدانند، روانشناس گوشهنشین، جیکوب گود نایت، در هتلی در حال پوسیدگی پنهان شده است. هنگامی که یکی از نوجوانان اسیر می شود، کسانی که باقی می مانند